بله درسته
داداش های دیگم هم در مورد آرایش و لباس از خودم کمتر سخت گیری میکنند!
ولی خب با این کوچیکه من از بچگی هم بازی بودم و خیلی روابطمون صمیمی تر و راحت تر هستش
گاهی دلم بگیره با اون میرم بیرون و حالم خوب میشه
چون رانندگیشم خیلی باحاله
فقط باید آروم کنارش بشینی و موسیقی گوش کنی
اونقدر دیونه بازی در میاره گاهی فکر میکنم بلایی سرمون بیاد!
یه سری مسافرت رفته بودیم
اصفهان بودیم چند روز
بعد که رفته بودیم دیدن پل هاش
فاصله ی پل خواجو تا 33 پل بود فکر کنم من به پیشنهاد داداشم باهاش قدم میزدم
عصر بود و خیلی حال میداد قدم زدن
بعد که دست همو گرفته بودیم و حرف میزدیم یه دختره از کنارمون رد شد و نگاه تندی به من کرد!
داداشمم گفت میدونی چرا ازت بدش اومد؟
گفتم چرا؟
گفت خب فکر میکرد دوست دخترم یا نامزدم هستی!
رابطه ام با داداش هام صمیمی هست به خصوص کوچیکه چون سن هامون نزدیکه و من هم زیاد راحتم باهاش
گاهی با هم میرفتیم بیرون فکر میکردن نامزد یا شوهرم هست!